ترجمه درس اول عربی دوازدهم انسانی، دقیق ترین ترجمه این درس را بخوانید!

با بدونیم همراه باشید در ترجمه درس اول عربی دوازدهم انسانی به صورت کامل!

ترجمه و معنی دیگر صفحه های کتاب عربی دوازدهم به مرور منتشر خواهد شد انشاءلله.

پیشنهاد مطالعه:

گام به گام دروس متوسطه

متن کامل درس اول عربی دوازدهم انسانی

در ابتدا توجه شما را به متن عربی درس اول عربی دوازدهم جلب می کنیم:

ترجمه درس اول عربی دوازدهم انسانی تصویر 1

عکس متن عربی دوازدهم انسانی تصویر 2

 

ترجمه دقیق درس اول عربی دوازدهم انسانی

معنی خط به خط و کلمه به کلمه درس اول عربی را می توانید در ادامه ببینید.

الدرس الاول: درس نخست

من الاشعار المنسوبة الی الامام علی (علیه السلام): (این درس) از (مواردی) اشعار نسبت داده شده به امام علی (ع)، می باشد.

ترجمه فراز نخست درس اول

الداء والدواء: بیماری و درمان

دواؤک فیک و ما تبصر: درمان تو درونت است و (تو آن را) نمیبینی.

و داؤک منک و لا تشعر: و بیماری تو از خودت است (درحالیکه) تو احساس نمی کنی.

أ تزعم أنک جرم صغیر: آیا اینگونه می پنداری که تو پیکری کوچک هستی؟

و فیک انطوی العالم الاکبر: (واو، حالیه به معنای) در حالیکه جهان بزرگ تر، در تو به هم پیچیده (شده) و گنجیده شده است.

ترجمه فراز دوم از درس اول عربی

الناس اکفاء: مردم هم کفو و همسان هستند.

الناس من جهة الآباء اکفاء: مردم از جهت پدران همسان می باشند.

أبوهم آدم و الام حواء: پدر آنها آدم و مادرشان حوا است.

و قدر کل امرئ ما کان یحسنه: و ارزش هر انسانی به آن چیزی است که آن را به خوبی انجام می دهد.

و للرجال علی الافعال اسماء: و مردان به خاطر  عملکردشان نام هایی دارند. (جایگاه انسانها به عملکردی که دارند بستگی دارد.)

ففز بعلم و لا تطلب به بدلا: پس دانشی بدست آور و در مقابل آن هیچ جانشینی مجوی.

فالناس موتی و اهل العلم احیاء: زیرا مردم (جاهلین) مرده اند و علما و دانشمندان زنده هستند.

معنی فراز سوم درس اول عربی انسانی

الفخر بالعفاف: افتخار به پاکدامنی است.

ایها الفاخر جهلا بالنسب: ای که بدون فکر افتخار کننده به دودمان هستی
انما الناس لام و لاب: مردم فقط از یک پدر و یک مادر هستند.

هل تراهم خلقوا من فضة: آیا آنان را میبینی که از نقره

أم حدید أم نحاس أم ذهب: یا آهن یا مس یا طلا خلق شده اند؟

بل تراهم خلقوا من طینة: بلکه آنها را میبینی که از تکه گلی آفریده شده اند.

هل سوی لحم و عظم و عصب: آیا (آنها) چیزی به جز گوَشت و استخوان و رگ و پی هستند؟

انما الفخر لعقل ثابت: این است و جز این نیست که افتخار تنها به با خردی استوار

و حیاء و عفاف و ادب: (ادامه مصرع قبل) و باحیایی و پاکدامنی و ادب (استوار) است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *